دکتر معین به این درختها نگاه میکرد
دیروز (شانزدهم مهر ماه ۱۳۹۸) مراسم متعددی به مناسبت هفتهٔ تهران در گوشهوکنار پایتخت برگزار میشد. من تصمیم گرفتم در نشست «شب خانهموزههای تهران» شرکت کنم که در خانهموزهٔ استاد معین و استاد امیرجاهد برگزار میشد.
اولین سخنران، خانم دکتر مهدخت معین بود. ایشان از نقش خانهموزهها در ساخته شدن دکتر معینهای آینده سخن گفتند. اینکه فضای ساده و سرشار از معنویت خانهموزهها بازدیدکنندگان را به فکر فرو میبرد. چند نکتهٔ جالب از بازدیدهای خود از خانهموزههای فرنگ بیان کردند. مثلاً اینکه نمایشگاه عکسی از طلوع و غروب خورشید از نگاه ویکتور هوگو برپا شده است.
در ادامه، خاطرهٔ بسیار ارزشمندی برای حاضران تعریف کردند. اینکه در باغچهٔ خانهٔ دکتر معین سه درخت تنومند وجود داشته و روزی از روزها طوفان شدیدی یکی از این درختها را میاندازد؛ بهگونهای که ریشهٔ درخت از جا درمیآید. برای نجات جان درخت و کاشتن دوبارهٔ آن، پنج نفر را میآورند. سه نفر در حیاط، باغچه را بزرگتر میکنند تا بتوانند ریشهٔ بلند و قطور درخت را دوباره در خاک جای دهند و دو نفر در پشت بام با طناب تنهٔ درخت را میگیرند. عملیات با موفقیت انجام میشود.
همین درخت چند سال دوباره بعد دچار سانحه میشود. این بار، تنهٔ درخت از وسط شکاف برمیدارد. کارشناسان کشاورزی و باغبانی را برای نجات درخت به خانه میآورند. آنها میگویند امیدی نیست و باید درخت را قطع کرد. اما خانوادهٔ دکتر معین میگویند: «دکتر معین به این درختها نگاه میکرد» و اصرار میکنند که باید درخت را نجات داد. این بار، جرثقیل میآورند تا درخت را دوباره بکارند. چندین ساعت تلاش برای احیای درخت.
نگاه عاشقانهٔ دکتر معین و باور و همت خانوادهٔ محترم ایشان کار خودش را میکند. درخت دوباره قد برافراشت و سبز شد!
این عشق به خاک، قصهٔ زیبا و کهن این سرزمین است که هر روز باید با زبانی نو روایت کنیم تا نظارهگر سرسبزی آن باشیم.